گردان حضرت ولی عصر(عج) استان زنجان در عملیات کربلای 5
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ
( إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ )
خدا آن مؤمنان را که در راه او در صف جهاد با کافران، مانند بنیان و سدّی آهنین همدست و پایدارند بسیار دوست میدارد .
(سوره صف آیه 4)
رقـص و جـولان بـر سـر مـیـدان کـنـند
رقـص انـدر خـون خــود مـردان کـنـند
در طول هشت سال جنگ تحمیلی، گردانهائی بودند که مابین دیگر لشگرها و گردانها برای خود اسم و رسمی به پا کرده و در بین قرارگاههای فرماندهی جبهه به گردانهای خط شکن، معروف و مشهور شده بودند، یکی از آن گردانها که نامش در آن ایام بسیار برسرزبان هابود و رزمندگان دلاورش حماسه های بیشماری را برای جبهه اسلام آفریدند، گردان خط شکن و ضد زره، حضرت ولیعصر (عج) استان زنجان بود.
گردان حضرت ولیعصر (عج) استان زنجان، در انجام دادن هرگونه ماموریت سخت و دشوار و در بعضی مواقع از نظر دیگران ناممکن و قبول خطرناکترین محورهای عملیاتی زبانزد تمامی فرماندهان و سرداران جنگ بود و شهرت و مهارت خاصی در زمینه عبور از موانع مستحکم و در هم شکستن خطوط دفاعی عراقیها و حفظ و نگهداری از خطوط پدافندی خودی و تثبیت آنها داشت و به همین دلیل همواره در تمام عملیاتهای بزرگ و سرنوشت سازی که علیه جبهه کفر و تاریکی طرحریزی و اجرا میشد، گردان حضرت ولیعصر (عج) زنجان به طور حتمی در یکی از محورهای سخت عملیاتی، به عنوان گردانی خط شکن در نظر گرفته میشد.
رزمندگان با غیرت و با همت زنجانی و یلان بینام و نشان گردان حضرت ولیعصر (عج)، در مراحل سخت و نفسگیر عملیاتها و در برهههای رعب آور و خطرناک تک و پاتکهای سنگین و بیامان مزدوران بعثی، با ایمانهایی قرص و محکم و جسم و جانی آماده ایثار و شهادت و با روح و روانی آزاد و رها، از بند تعلقات رنگ به رنگ دنیای مادی، آنچنانی بیباک و جان برکف و دلیرانه میجنگیدند و دفاع میکردند که ماهها و سالها بعد از عملیاتها، خاطره ایثارها و فداکاری آنان و قصه نبردهای سهمناک و رعب آور گردان خط شکن حضرت ولیعصر (عج) زنجان نقل مجالس و شب نشینیهای نیروها و رزمندگان سایر گردانها و لشگرها میشد.
دراوسط دی ماه سال 1365 شمسی، در سختترین و تلخترین روزهای جنگ تحمیلی، عملیات بزرگ و سرنوشت سازی با رمز مبارک یا زهرا (س)، از سوی سپاهیان اسلام علیه جبهه کفر و تاریکی در منطقه وسیعی از دشت عمومی شلمچه طرحریزی و به مرحله اجرا در میآید که نام مقدس کربلای 5 براین عملیات افتخارآفرین و تحسین برانگیز نهاده میشود.
در یکی از سختترین و مشکلترین محورهای عملیاتی کربلای 5، لشگر 31 عاشورا به عنوان لشگری هجومی و خط شکن عمل میکند و قرار بر آن است که غواصان گردانهای خط شکن لشگر، از چند محور حمله خود را آغاز و با گذشتن از موانع بیشمار و در هم پیچیده دشمن بعثی، خطوط پدافندی بسیار، بسیار مستحکم عراقیها را از چند ناحیه در هم شکسته و با تصرف سر پل دفاعی دشمن و نابودی سنگرهای محکم و بتنی خط اول، معبرهایی را برای عبور نیروهای موج دوم عملیات و رزمندگان سایر لشگرهای پشتیبان باز کنند.
19دیماه سال 1365 حوالی ساعت 10 شب،حدود 300 غواص آماده و کارآزموده گردان حضرت ولیعصر (عج) استان زنجان درقالب دوگروهان هجومی وخط شکن واردآبهای سرد وتاریک منطقه شلمچه شده وازدو محور جداگانه خود را به خطوط دفاعی عراقها نزدیک میکنند،گروهان اول به فرماندهی سردارباقر فتح اللهی برای تصرف پاسگاه کوت سواری وگروهان دوم هم بافرماندهی سردار ابوالفصل خدامرادی برای تصرف خطوط دفاعی پاسگاه بوبیان،خلاصه دلاورمردان ازخود رسته غواص مسافت زیادی از آب دریاچه مصنوعی ـ موسوم به آبگرفتگی ـ را با لباس غواصی و تجهیزات کامل جنگی، به صورت شنا طی کرده و بدون کوچکترین صدایی، درکمال سکوت آرام، آرام خود را به موانع دشمن بعثی نزدیک و نزدیکتر میکنند.
بنابه گفتههای فرمانده دلاور لشگر31 عاشورا سردارامین شریعتی، استمراروتداوم عملیات کربلای 5 وصدور فرمان حرکت نیروهای موج دوم وسوم لشگرهای پشتیبان از سوی قرارگاه فرماندهی و ادامه مراحل بعدی عملیات، بستگی کامل و مستقیم به نتیجه پایانی، حملات نیرویهای غواص و رزمندگان خط شکن گردانهای موج اول داشت و در صورت ناکامی و عدم موفقیت رزمندگان غواص و خط شکن، در عبور از موانع و درهم شکستن خطوط پدافندی دشمن و تصرف سر پلی برای پیاده شدن رزمندگان از قایقها، عملیات بیدرنگ همانجا متوقف ولشگرها حاضردر بونههای عملیاتی بیدرنگ وبا سرعت از مناطق عملیاتی به عقب کشیده میشدند.
خط شکنان باغیرت و باهمت زنجانی و غواصان پاکباز گردان حضرت ولیعصر (عج)، از اهمّیت بالای ماموریت سرنوشت سازی که گردان عهدهدار انجام آن شده بود، به خوبی مطلع بودند و از دشواریها و خطرهای بسیار زیاد این ماموریت کاملا آگاه و باخبر بودند، آن پاکبازان عاشق با ایمانهایی استوار به راه و مسلک خمینی کبیر و دلهایی مملو از امید به امدادهای غیبی خداوند قادر و رحمان، داشتن با چشمانی باز و قلبهایی مشتاق به قربانگاه عشق میرفتند.
همه آن جوانمردان از جان گذشته به خوبی میدانستند سستی و تنبلی کردن هر کدام از آنها، موجب ناتوانی گروهان در حرکت تند و سریع خواهد شد و پیشروی کند گروهان و عدم عبور به موقع از مابین موانع پیچ در پیچ دشمن، موجب ناکامی گروهان در امر حمله غافلگیرانه و تصرف ساکت سنگرهای خط نخست نیروهای عراقی خواهد شد و عدم سقوط خط پدافندی دشمن و خاموش نشدن آتشباری سنگرهای دفاعی آن، باعث بیداری نیروهای عراقی و سر و سامان گرفتن نظم دفاعی آنها و گیر افتادن تمامی نیروهای خط شکن حاضر در منطقه، در وسط میدانهای وسیع مین و موانع بیشمار خورشیدی و ردیفهای متوالی سیم خاردار دشمن شده و با مسلط شدن نیروهای دشمن به اوضاع و احوال، آتشباری بیامان ادوات سنگین و سبک آنان آغاز شده و در نهایت با قتل و عام بیرحمانه همه نیروهای خط شکن منجر به توقف سریع عملیات و صدور دستور عقب نشینی از سوی قرارگاه عملیاتی خواهد شد.
آن پاکبازان حماسه ساز، چندی قبل در عملیات لـو رفته کربلای چهار، عینا شاهد و ناظر بیرحمی و شقاوت مزدوران تاریکی و دژخیمان خونخوار بعثی بودند و با چشمان خود تماشاگر فداکاری و شهادت مظلومانه دوستان و همرزمان غواص و خط شکنان گردان حضرت ولیعصر (عج) در دقایق آغازین عملیات کربلای 4 بودند، همگی داغ دار و سیاه پوش هجرت خونین همرزمان و رفیقانشان بودند، نفر به نفر آنان یاران و همسنگران عزیزی را از کف داده بودند و اینک جای خالی آن یاران به مقصد رسیده را با تمامی جسم و روح خود احساس میکردند و همین احساس هم نیروی عظیم و کوبنده در تک تک نیروهای خط شکن گردان ایجاد میکرد و انگیزه آنها را برای عبور از موانع بیشمار دشمن و در هم کوبیدن خط اول عراقیها و باز کردن معبری برای هجوم نیروهای رزمنده دو صد چندان میکرد.
گروهان ها به کنار موانع دشمن رسیده و غواصهای دلاور تخریبچی مشغول باز کردن معبری برای عبور آنان می شوند، با ذکر نام مقدس خداوند کریم، نخستین ردیف از سیم خاردارهای حلقوی بریده میشود و بچههای جان بر کف تخریبچی در کمال آرامش و سکوت و در نهایت دقت و سرعت، یکی پس از دیگری مینها و تلههای انفجاری را خنثی کرده و گام به گام با پاکسازی دقیق معبر به جلو حرکت میکنند.
منطقه در سکوتی بسیار مرموز و خوفناک فرو رفته و عجیب اینکه از آتشباری عراقیها و صدای انفجارهای پی در پی هر شبی، اکنون خبری نبود، بچههای خط شکن غواص، با شور و هیجانی وصف نشدنی چشم انتظار اتمام کار برادران تخریب چی و تکمیل شدن معبر برای حرکت گروهان هستند، آنها با چشمانی نگران تلاش و کوشش عاشقانه غواصان تخریب چی را دنبال کرده و برای آغاز حمله و نبرد با مزدوران بعثی ثانیه شماری میکنند، آنان آنچنان محکم قبضه سلاح را در دست خود میفشارند که گویی گلوی ناجوانمردان بعثی را میفشارند، در نگاهشان خشم و استقامتی مردانه موج میزند و از میان لبانشان ذکر اسماء الهی لحظهای قطع نمیشود.
آری اگر نصرت و یاری خداوند قادر و توانا نبود و امدادهای غیبی الهی به یاری سپاهیان اسلام نمیآمد و اگر آموزههای عاشورایی حماسه سرخ کربلای سالار شهیدان، آموختههای بچههای مظلوم و بیادعای بسیجی نبود و اگر آن همه صداقت و خلوص و شجاعت و پاکی و بیباکی و وفاداری و فداکاری و از همه مهمتر شهادت طلبی و از جان گذشتگی در نفر به نفر آن دلباختگان عاشق اسلام و امام و انقلاب نبود به حقیقت هیچ عقل سلیمی و هیچ طراح و کار بلد مسائل جنگی نمیتوانست حتی نیم درصدی هم امکان عبور نفرات پیاده از آن همه مانعهای جور به جور و موانع پیچ در پیچ را بدهد.
دهها ردیف متوالی سیم خاردارهای حلقوی و طولی، که به صورت بسیار انبوه و شکلهای مختلف هندسی تا کنار نخستین سنگرهای دشمن کشیده شده بود، به هر طرف نگاه میکردی خود را در محاصره خورشیدیها میدیدی، موانع خورشیدی از تکههای سه متری میلگرد و لوله و تیرآهن ساخته شده و به صورت ردیفی و پراکنده از چند صد متری خشکی به داخل آب ریخته شده بودند و به ویژه در کنار آب ردیفهای اول و دوم خورشیدها را، آنچنانی فشرده در کنارهم چیده بودند که اجازه عبور به هیچ جانداری را نمیدادند، میدانهای گسترده و وسیع مین که با انواع مینهای آبی، ضد نفر و ضد قایق و هزاران مین منور و صدها نوع تله انفجاری و بشکههای 220 لیتری فوگاز و مواد آتش زا تجهیز شده بودند و خاک ریزهای مثلثی شکل و «نون» شکل و «ب» شکل، که آدمی در داخل آنها گم میشد و راه خروج از آنها را نمییافت.
در کنار آب و در امتداد خط پدافندی اول عراقیها کانالهایی طویل با مصالحی همچون تیرآهن و آجر و سیمان و بتن در عمق زمین احداث گردیده بود، که در داخل آنها سنگرهای بسیار مستحکم و تقویت شدهای با میلگرد و بتن طراحی شده بود، که نخستین دژ دفاعی دشمن به شمار میرفت و در اکثر آن سنگرهای مستحکم، سلاحهایی مستقر کرده بودند که میتوانستند شعلههای سوزان آتش را تا مسافت صدها متر به طور متوالی پرتاب و پخش کند، در تعدادی از سنگرها، تیربارهای سنگین تانک و ضد هواییهای دو لول و چهار لول را طوری جاسازی و مستقر کرده بودند که به راحتی میتوانستند از کمر به پائین نیروهای پیاده را هدف بگیران و در صورت زمین گیر شدن نیروها باز به خوبی میتوانستند آنان را هدف قرار بدهند، اینهایی که گفته شد فقط گوشهای بسیار اندک از موانع به کار رفته در مناطق عملیاتی کربلای 5 به توسط نیروهای بعثی و همیاران غربی و شرقی آنها بود.
هنوز اندکی ازمعبر هابازنشده و تا لب آب و نخستین سنگرهای دشمن، دهها متر فاصله باقی مانده، که ناگهان غواصان گروهان اول توسط عراقهاشناسائی شده ودر یک لحظه آسمان تیره و تاریک منطقه با نورافشانی صدها گلوله رنگارنگ منوربه مانند روز روشن میشود و سکوتی که تا لحظاتی قبل کل منطقه را دربرگرفته بودیکدفعه با صدای وحشتناک انفجارگلولههای مختلف ادوات سنگین وسبک وغرش تیراندازی دوشکاها و مسلسلهای سنگین تانک و تیربارهای ضد هوائی دشمن در هم شکسته شده و بیوقفه از زمین و هوا بر سر بچهها آتش ریخته میشود، جهمنی برپاشده و هر ثانیه صدها گلوله توپ و خمپاره و کاتیوشا و مینی کاتیوشا و آرپی جی هفت و یازده ، سوت زنان و زوزه کشان در اطراف بچهها فرود آمده و با صدای بسیارسهمناکی منفجر شده و ترکشهای ریز و درشت آنان سوت کشان از بالای سر آنها رد میشود، باآگاهی عراقها در جناح چپ ,محور دوم نیز زیرآتش گرفته میشود ومسیر حرکت نیروها مستقیم زیر رگبار بیامان گلولههای سرخ رنگ رسام و سلاحهای سبک مزدوران بعثی قرار میگیرد و سطح آب دریاچه هم به توسط آتشباری سلاحهای آتش پران دشمن به جهنمی سوزان و آتشین مبدل میشود، عراقیها بزدل وترسو،وحشت زده وهراسان کل منطقه را به زیر آتش بسیار پر حجم و دیوانهواری گرفته بودند.
بچههای باغیرت و باهمت زنجانی و غواصان پاکباز گردان حضرت ولیعصر (عج)، با دیدن اوضاع وخیم و خطرناک منطقه، بیدرنگ و بدون از دست دادن زمان با توکل بر قادر یگانه و دلی امیدوار به امدادهای الهی و توسل جستن به نام نامی بانوی دو عالم حضرت زهرا (س) با تمامی قدرت و توان به سمت خطوط بسیار مستحکم و غیر قابل نفوذ عراقیها (به گفته همیاران و مستشاران غربی و شرقی صدام) هجوم آورده و پروانه وار خود را به قلب موانع بیشمار دشمن میزنند.
فاصله بسیار کمی تا خشکی و نخستین سنگرهای دشمن باقی مانده و از تمامی سنگرها و از هرگوشهای ازخط پدافندی دشمن به سمت بچهها تیراندازی میشود، فضای اطراف مسیر حرکت غواصان، با هالهای از دود و غبار سیاه رنگی، که حاصل از انفجارات مختلف و پرتاب یکسره آتش از سوی عراقیهاست، پوشانیده شده، سیم خاردارهای حلقوی و طولی دشمن آنقدر انبوه وزیاد هستند که بچه ها به هیچ عنوان نمی توانند از دستشون فرار کنند و هر چه هم تلاش میکنند،بازم یک گوشه از لباس و تجهیزات شون گیرکرده ونوک تیزسیم خاردارها دست و پا و صورت و بدن شون را پاره و خون آلود میکنه و ازاینها مهمتر اینکه برای خلاصی از دستشون هم حتمأ مجبور به توقف میشدند و همین امر هم باعث کندی حرکت و کاسته شدن از سرعت پیشروی شون میشد.
خلاصه پیشروی غواصان،به دلیل آتشباری سنگین و بیوقفه دشمن و پیچیدگی و گستردگی موانع ، بسیار سخت ودشوار شده و بچههای شجاع و باغیرت زنجانی با دادن جان و هستی خود، قدم به قدم جلو میروند ودرکمال مظلومیت و نهایت سکوت، غریبانه و بی پناه، یکی پس ازدیگری با اصابت گلوله یا ترکشی در میان موانع به شهادت میرسیدندوپیکرهای پاک و غرق در خونشان در میان سیم خاردارها و خورشیدیها گیر کرده و بر روی آب شناورمی ماند، درمحورپاسگاه کوت فرمانده گروهان سردار باقرفتح اللهی به شهادت رسیده و گروهان توسط معاون دلاورش یوسف قربانی هدایت میشود,اما طولی نمیکشد که اوهم با اصابت چندگلوله به شهادت میرسد وگروهان با فرماندهی معاونت عملیاتی گردان جانباز غیور غلام رضا جعفری به پیشروی ادامه میدهد،در محورپاسگاه بوبیان هم سردار ابوالفصل خدامرادی فرمانده دلاور گروهان دوم با دیدن اوضاع خطرناک و درهم ریخته نیروهایش غیرتی شده وبرای روحیه بخشیدن به سایرهمرزمان و تشویق آنان به ادامه پیشروی ،تمام قامت بلند شده وباتکبیر و رکبارهای متوالی یه سمت سنگرهای دشمن یورش می برد,اما چندقدمی به جلوحرکت نکرده که آماج گلوله ها قرارگرفته و پیکرپاک و غرقه درخونش داخل آب فرود می آید و هدایت بچه ها به عهده سردار محمود سهرابی معاون دلاورگروهان می افتاد،اما چندمتری جلو نرفته اند که اوهم به شهادت می رسد، خلاصه قدم به قدم جوانی برومند و شجاع به داخل آب سقوط میکند تا اینکه مزدوران بزدل و ترسو عراقی با دیدن آنهمه شجاعت و استقامت و سماجت وحشت کرده واز بیم جان یک به یک پا به فرار گذاشته وغواصان وارد اولین کانال دفاعی دشمن میشوند,با عنایت خداوند قادر وتوانا خط شکسته میشود و بچه ها مشغول جنگ تن به تن و پاکسازی سنگرها میشوند ودر طی نبردی بسیارنزدیک و خونبار موفق به تصرف سرپل و کانال های مستحکم دشمن شده و نزدیکهای ساعت 3 بامدادخبرفتح و پیروزی را به قرارگاه عملیاتی میدهند .
اینجاجادارد که ازدلاورمردان غواصی همچون شهید رسول محرمی وشهیدمحمد محمدی،شهید رضامهدی رضائی،شهید زین العابدین محمدی،شهید عباس محمدی،شهیدذکریا بیات ،شهید داود ابراهیم خانی، شهید مصطفی والی،شهیدعلیرضاعبدی،شهیدعلی اصغرنقدی،شهیدسعیدحسنی تنها، شهیدرضاآلاچمنی اصل، شهید منصورقهرمانی،شهیدمهدی حیدری،شهیدیولعلی عزیزی،شهیدمرسل محمدی، شهیدمحمد عسگر آوندی، شهید حسین حبیبی،شهیدعلیرضا داورپناه،شهیدمحمدکمال اخوان،شهید اصغر بسطامیان،شهید اصغر اشرفی، شهید اسماعیل قربانلو یادکنیم که باشجاعت وپاکبازی وبابذل جان خود موجبات پیروزی عملیات افتخار آفرین کربلای پنج را فراهم نمودند وبرگی زرین دیگری درکتاب قطور حماسه هاوغیورمردهای بچه های ولایت مداروشهادت طلب زنجان در طول انقلاب اسلامی به یادگار گذاشتند .
( یاد ونامشان گرامی و راهشان جاوید وپررهرو )
عیـشـهاتـان نـوش بــادا هـرزمـان ای عـاشـقان
وزشـما کــان شـکـربـاد ایـن جـهان ای عـاشـقان
نـوش و جـوش عـاشـقان تاعـرش و تاکـرسی رسـید
بـرگذشت ازعـرش و فـرش این کاروان ای عـاشـقان
(مولانا شمس تبریزی ـ غزل 589)
با ذکرصلواتی یاد و نام تمامی شهیدان دل باخته حق و حقیقت را گرامی داشته
و برای فرج آقا صاحب عصر و زمان (عج) دعا کنیم .
(با التماس دعا )
ادامه مطلب